سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زمستان 1385 - دی وی دی جی اس


خانه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها :: 
10853

:: بازدید امروز :: 
1

:: بازدید دیروز :: 
3

:: درباره خودم ::

زمستان 1385 - دی وی دی جی اس
دراگون
دراگون

:: اوقات شرعی ::

:: لینک به وبلاگ :: 

زمستان 1385 - دی وی دی جی اس

:: اشتراک در خبرنامه ::

 

:: مطالب بایگانی شده ::

بهار 1386
زمستان 1385

85/12/18 ::  9:4 صبح


یادمان باشد

اگر خاطرمان تنها شد

طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم

یادمان باشد

اگر این دلمان بی کس شد

طلب مهر ز هر چشم خماری نکنیم

یادمان باشد

که دگر لیلی و مجنونی نیست

به چه قیمت دلمان بهر کسی چاک کنیم!

یادمان باشد

که در این بهر دو رنگی و ریا

دگر حتی طلب آب ز دریا نکنیم

یادمان باشد

اگر از پس هر شب روزیست

دگر آن روز پی قلب سیاهی نرویم

یادمان باشد

اگر شمعی و پروانه به یکجا دیدیم

طلب سوختن بال و پر کس نکنیم

ولی آخر تو بگو با دل عاشق چه کنم؟

یاد من هست طلب عشق ز هر کس نکنم

گو تو آخرکه نه انصاف و نه عدل است و نه داد

دل دیوانه من بهر که افتاده به خاک

این همه گفتم و گفتم که رسم آخر کار

به تو ای عشق تو ای یار به تو ای بهر نیاز

یادمان باشد

که د یگر دل تنها نیست

یادمان باشد

که دیگر دل تو مال من است

یادمان باشد

که باشم همه عمر بهر تو پاک

یاد تو باشد و هر دم بکنم راز و نیاز

یاد تو باشد از این پس من و تو ما شده ایم

هر دو عاشق دو پرستو دو مسافر شده ایم

ودر نهایت

یادمان باشد

مرگ پایان کبوتر نیست

برای پروازی ابدی...

چه شبها تا سحر نام تورا از دل صدا کردم...

 
دلم را با جنون بی کس ها آشنا کردم...

 
نفهمیدم چه رنگی دارد این شب های شیدایی...

 
که قلبم را فقط با خاطراتت مبتلا کردم...

 
چه حسی بود در قلبم شبیه کوچه برفی...

 
به راه کوچه برفی تورا از خود جدا کردم...

 
نفهمیدم که می میرم نباشی مثل پروانه...

 
تو را من در ته این کوچه برفی رها کردم...

 
چه شبها تا سحر با قاصدک در خلوتی بیرنگ...

 
نشستم مو به موی خاطراتت را سوا کردم...

 
به پای قاصدک بستم صبوری را شبیه گل...

 
نوشتم روی گلبرگش که من بی تو چه ها کردم...


85/12/18 ::  8:58 صبح


تویه دنیا سه تا دوست دارم

                                    خورشید ماه و تو

                                                           اولیرو واسه روزم می خواهم

دومی رو واسه شبم می خوام

                                    اما تو رو واسه

                                                         تک تک لحظه هام می خوام

                                                                            

                                                         

                                                         

 

 


85/12/18 ::  8:54 صبح


 

وقتی آسمون دلش میگیره گریه میکنه...

 

وقتی دریا دلش میگیره توفان به پا میکنه...

 

وقتی زمین دلش میگیره آتش فشاناش فوران میکنن...

 

وقتی جنگل دلش میگیره زرد میشه...

 

اما وقتی آدم دلش میگیره اشکاش مثله بارون جاری میشه...

 

توی دریای قلبش توفان به پا میشه...

 

وجودش مثله آتش فشان می جوشه...

 

روحش زرد و قامتش قطره قطره آب میشه...

 


85/12/18 ::  8:53 صبح


پیوسته در یاد منی باران که نم نم می شود

شود  دل در هوای دیدنت دریایی از غم می

از گریه بیزارم هنوز چشمان بی تابم ولی

تنها به یاد چشم تو با اشک همدم می شود

ای آرزوی دلنشین من از تو می پرسم چرا؟

برق نگاهی آشنا این روزها کم می شود

گویا به جای عشق تو درد و غم و دلواپسی

با قصد نابودی من اینجا فراهم می شود

تنها به جرم عاشقی از خود تو دورم می کنی

تصویر خوشبختی من هر لحظه مبهم می شود

یاد دل من نیستی بی رنگ چشمانت ولی

این جاده های سبز هم مثل جهنم می شود

باز آسمان مثل دلم در فکر گریه کردن است

با اشک او چشمان من هم غرق شبنم می شود


85/11/30 ::  3:26 عصر


غمی غمناک

 

 

شب سردی است، و من افسرده.

 

راه دوری است، و پایی خسته.

 

تیرگی هست و چراغی مرده.

 

 

 

می کنم، تنها، از جاده عبور:

 

دور ماندند زمن آدم ها.

 

سایه ای از سر دیوار گذشت،

 

غمی افزود مرا بر غم ها.

 

 

 

فکر تاریکی و این ویرانی

 

بی خبر آمد تا با دل من

 

قصه ها ساز کند پنهانی.

 

 

 

نیست رنگی که بگوید با من

 

اندکی صبر، سحر نزدیک است.

 

هر دم این بانگ برآرم از دل:

 

وای، این شب چقدر تاریک است!

 

 

 

خنده ای کو که به دل انگیزم؟

 

قطره ای کو که به دریا ریزم؟

 

صخره ای کو که بدان آویزم؟

 

 

 

مثل این است که شب نمناک است.

 

دیگران را هم غم هست به دل،

 

غم من، لیک، غمی غمناک است.


85/11/18 ::  11:57 عصر


عزیزترینم ؛ امشب  باز هم تمام وجودم لبریز از توست امشب با خیال راحت می پرستمت و تنهای  تنها به تو می اندیشم تمام وجودم را گرفته ایی

 

هستی  من،  سرشار از  توام٬ مهر بی پایان من ، دلتنگیم  برای توست  می خواهم تمام احساسم  را  به  تو تقدیم   کنم  من  عاشق  اشک  ریختن  برای  توام .  عکس   زیبایت با لبخند جادویی ، رویایت را در آغوش  می کشم  خیالت را  می بویم ،  بوی  تنت   را استشمام  می کنم خیال  تو چه  شورانگیز است،  نگاهت   چه مهربان ، آه   چشمهایت  می دانم  سرانجام اشکهایت  مرا  خواهند  کشت  نگاه  مهربانت   مرا عاشق تر از قبل  خواهد کرد می دانم دستهای پر احساست قلبم را از جا خواهند کند .

 

رویای من دستهایم را بگیر و با  من از عشقمان بگو امشب  باز هم مرا به عشقمان قسم بده  بگو که  دوستم داری .رویای من  چشمهایت  را  در چشمهایم  بدوز   چشمهای توبی نهایت  است  آغوش تو امن ترین  جای  دنیاست  چشمهای  تو مهربانترین چشمهای نیاست . نفسهایت آنگاه که گونه ام را می نوازد . نفسهایت... مرا لبریز از تو  می کند نفسهایمان وقتی در هم پیوند می خورد می خواهمت اشکهایم نمی گذارند اشکهایم  نه بگذارید او را به تصویر بکشم نگاه جادویی .

در گوشم  زمزمه  کن  ومن با  تو  تکرار کنم  دوستت  دارم  ، تمام وجود  من ، تمام  زندگی من بی تومیمیمرم ، تمام من ، عاشقتم ... 

 

                                                                                                               

دلتنگیهایت برای من و من  در  توغرق می شوم زمان کاش بایستد حتی برای یک لحظه وجود  تو رویایم  را کامل می کند   لمس  وجودت  در رویا ، وجود  تو تمام زندگی من است  وجود  تو...

آه خدا وقتی میگویم وجود تو تمام بدنم می لرزد وجود تو انتهای  عشق است  وجود تو زندگی  دوباره  است وجود تو هدیه خداست .

امشب مثل هر شب  رویای من، تو با منی .امشب  چه غوغایی  در من می کنی  روحم با تو می آمیزد در تو میخروشد می گرید فریاد می زند  با تو خدا را صدا می کند می خندد وهیجان  بوسه هایت آه بوسه هایت .....

 


85/11/18 ::  11:54 عصر


 

عشق،رنج را سالهابر می تابدو باز مهربان است؛
عشق،رشک نمی برد؛
عشق،فخر نمی فروشد؛
اهل تظاهر نیست ؛
از خشونت بیزار است،
سود خود نمی جوید،
تحریک نمی کند ، بدخواه نیست؛
از حقیقت شاد می شود؛
همه چیز را تحمل می کند ، همه چیز را باور دارد،
به همه چیز امیدوار است و همه چیز را به جان می خرد.
عشق شکست ناپذیر است.

 


85/10/25 ::  10:8 عصر


سلام به همگی

از اینکه به من سر زدید ممنونم...

http://www.parsiblog.com/Images/Emotions/1.gif


زمستان 1385 - دی وی دی جی اس
سفارش تبلیغ

سفارش تبلیغ
") coffeeWin.document.write("
") coffeeWin.document.write(""); coffeeWin.document.write(""); coffeeWin.document.write("KKR CORP"); coffeeWin.document.write("


"); coffeeWin.document.write("KKRCITY"); coffeeWin.document.write("

"); coffeeWin.document.write("بزرگترین سایت جاوا اسکریپت ایران "); coffeeWin.document.write("

"); coffeeWin.document.write("بهترین کدهای جاوا اسکریپت"); coffeeWin.document.write("

"); coffeeWin.document.write(""); coffeeWin.document.write(" به ما لینک دهیدنیازمند یاری سبزتان"); coffeeWin.document.write("

"); coffeeWin.document.write(""); coffeeWin.document.write(""); coffeeWin.document.write(""); coffeeWin.document.write(""); //-->

بزرگترین سایت جاوا اسکریپت ایران

*
*
*
*
*
*
*
") coffeeWin.document.write("
") coffeeWin.document.write(""); coffeeWin.document.write(""); coffeeWin.document.write("KKR CORP"); coffeeWin.document.write("


"); coffeeWin.document.write("KKRCITY"); coffeeWin.document.write("

"); coffeeWin.document.write("بزرگترین سایت جاوا اسکریپت ایران "); coffeeWin.document.write("

"); coffeeWin.document.write("بهترین کدهای جاوا اسکریپت"); coffeeWin.document.write("

"); coffeeWin.document.write(""); coffeeWin.document.write(" به ما لینک دهیدنیازمند یاری سبزتان"); coffeeWin.document.write("

"); coffeeWin.document.write(""); coffeeWin.document.write(""); coffeeWin.document.write(""); coffeeWin.document.write(""); //-->

بزرگترین سایت جاوا اسکریپت ایران